از همجوم روشنایی شیشه های در تکان میخورد.
صبح شد آفتاب آمد.
چای راخوردیم روی سبزه زار میز.
ساعت نه ابر آمد نرده ها ترشد.
احظه های کوچک من زیر لادن ها نهان بودند.
یک عروسک پشت باران بود.
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لوگوی دوستان
دوستان